خطوط قرمز و سیاست قطعی مذاکرات لغو تحریمها باید رعایت شود
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۲۰۷۷۰
عضو هیأت رئیسه کمیسیون اصل نود مجلس، گفت: کسی حق ندارد موضوعی را که کشورهای غربی، صهیونیستی و حتی بعضاً عربی از محتوای آن آگاهی دارند، از مردم عزیز ایران خصوصا فعالان سیاسی و دانشگاهی در جهت بررسی و نقادی با هدف رسیدن به یک توافق خوب، به بهانههای واهی پنهان نگه دارد.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، علی خضریان عضو هیأت رئیسه کمیسیون اصل نود مجلس بعدازظهر امروز شنبه ۱۲ شهریورماه با جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاههای تهران در محل این کمیسیون دیدار و گفتگو کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خضریان در این جلسه و در پاسخ به سوالات دانشجویان پیرامون محتوای متن پیش نویس مذاکرات وین، با بیان اینکه مذاکرات هستهای به نقطه بسیار حساسی رسیده است، گفت: در شرایط کنونی هر تصمیمی میتواند در سرنوشت و تامین منافع ملت ایران تأثیر اساسی بگذارد؛ لذا دقت نظر در این خصوص ضروری است و کسی حق ندارد موضوعی را که کشورهای غربی، صهیونیستی و حتی بعضاً عربی از محتوای آن آگاهی دارند، از مردم عزیز ایران خصوصا فعالان سیاسی و دانشگاهی در جهت بررسی و نقادی با هدف رسیدن به یک توافق خوب، به بهانههای واهی پنهان نگه دارد؛ و یا به جای گفتگوی تخصصی حول محتوای پیشنویس، با بیان کلیگوییهایی که منجر به انحراف از محتوای متن پیشنویس میشود، سوق دهد.
سخنگوی کمیسیون اصل نودم قانون اساسی با اشاره به سخنرانیهای متعدد و نیز پینوشتهای گوناگون رهبر انقلاب و تاکید بر مساله لغو تحریمها، اخذ تضامین لازم و راستی آزمایی لغو تحریمها قبل از هر گونه اقدامات کاهشی هستهای از سوی دولت ایران که هیچ کس نباید از آن عدول کند، افزود: این موضوع میبایست مورد دقت و توجه جدی قرار گیرد و چنانکه ملاحظه میشود عمل به تعهدات هستهای بعد از لغو تحریمها و بعد از راستی آزمایی نسبت به آن است. یعنی قبل از اینکه همه تحریمهای برجامی وعده داده شده در عمل رفع نگردد و نیز ما راستی آزمایی نسبت به لغو عملی تحریمهای مذکور نداشته باشیم، دولت ایران حق ندارد گامهای کاهشی هستهای را بردارد. این امر به عنوان یک خط قرمز و سیاستی اعلام شده است که به تصریح مقام معظم رهبری هیچ کس نباید از آن تخطی کند.
رئیس کمیته سیاسی، نظامی و امنیتی کمیسیون اصل نود مجلس با بیان اینکه همین خط قرمز و سیاست قطعی به طور کامل در قانون راهبردی مجلس نیز منعکس شده است، گفت: در مواد ۶ و ۷ قانون راهبردی، اقدام کاهشی هستهای ایران و بازگشت به تعهدات ذیل برجام، مشروط به لغو کامل تحریمها و گزارش آن به مجلس و بررسی مجلس میباشد. اما متاسفانه در متنی که تاکنون حاصل شده است و اگر جریان انقلاب نسبت به مفاد آن حساسیت به خرج ندهد، ممکن است متن احتمالی توافق شود، خطوط قرمز مذکور و قانون مجلس رعایت نگردیده است.
خضریان با اشاره به متن پیش نویس توافق و پذیرش گام به گام بودن اقدامات آمریکا و ایران قبل از اینکه آمریکا، همه تحریمهای بانکی و نفتی وعده داده شده را رفع کرده و ایران آن را راستیآزمایی کند، گفت: بر اساس متن پیشنویس، ایران موظف شده است بخش اعظم تعهدات هستهای خود را انجام دهد. به عبارت دیگر، براساس آنچه تاکنون تهیه شده، اینطور نیست که آمریکا، تحریمهای برجامی را رفع و سپس ما آن را راستی آزمایی کنیم و در صورت رفع تحریمها، ایران اقدامات کاهشی هستهای خود را بعد از تحقق آن دو شرط، انجام دهد. بلکه قبل از رفع همه تحریمها، ایران باید اقدامات خود را انجام دهد و این امر برخلاف سخنان صریح رهبری و قانون مصوب مجلس است.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس یازدهم در تشریح این موضوع گفت: برای نمونه، در ضمیمه سوم توافق، ۶ مرحله در نظر گرفته شده است و در هر مرحله ایران و آمریکا به برخی از تعهدات خود عمل میکنند. برای مثال و در صورت امضای این متن، پس از روز جمعبندی و توافق، آمریکا سه دستور اجرایی که هیچ یک مربوط به تحریمهای نفتی نیست را رفع میکند و ایران بلافاصله یعنی قبل از اینکه تحریم نفتی رفع شده و ایران آن را راستی آزمایی کند، اقدامات کاهشی هستهای خود را آغاز میکند. یعنی ایران قبل از روز تائید، غنی سازی ۲۰ درصد را محدود و بالاتر از ۲۰ درصد را متوقف میکند، انباشت اورانیوم بالاتر از ۵ درصد را متوقف میکند، ساخت و نصب سانتریفیوژهای اضافه بر سانتریفیوژهای موجود را متوقف میکند، تولید و تحقیق و توسعه در مورد اورانیوم فلزی را متوقف میکند و با آژانس در مورد اطلاعات لازم و پایه برای از سرگیری نظارت و راستی آزمایی برجام همکاری میکند و تأسف بارتر اینکه بر اساس پیشنهاد ارائه شده طرف غربی و عدم رد آن تاکنون از سوی ایران، قبل از اینکه آمریکا هیچ اقدامی در نوع تحریمها انجام دهد، ایران موظف شده است که در همان روز توافق تمام دوربینهای برجامی که برچیده شده است را نصب و نیز فراتر از آن به آژانس اجازه دهد که هرگونه تجهیزات نظارتی و مراقبتی بیشتر را که ضروری میداند، نصب و استفاده کند.
خضریان با اشاره به اینکه یکی از موضوعاتی که میبایست در متن توافق به آن توجه شود این است که آمریکا میبایست تضمین دهد که از توافق خارج نشده، مکانیسم ماشه را اعمال نکرده و تحریم جدیدی وضع یا باز وضع نکند، افزود: متاسفانه هیچ یک از تضامین بیان شده تاکنون در متن توافق اخذ نگردیده است. بطوریکه در بند ۱-۵ تصمیم کمیسیون مشترک، سخنان بایدن و یا به تعبیری مکتوب آن بیانات در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۱ به عنوان یک تضمین محکم مورد پذِیرش قرار گرفته است. جالبتر آن که در همین بیان نیز به جای اینکه آمریکا به ایران تضمین دهد و انجام تعهدات از سوی ایران، مشروط به انجام تعهدات آمریکا باشد، دقیقاً بر عکس رفتار شده و در این بند، انجام تعهدات آمریکا مشروط به انجام تعهدات ایران شده است! ضمن اینکه آیا سخنان رئیس جمهور آمریکا اساسأ میتواند تضمین باشد؟ تضمین مطلوب آن است که از یک سو، پایبندی آمریکا به تعهدات برجامی میبایست در کنگره آمریکا تصویب شود تا ارزش حقوقی داشته باشد و از سوی دیگر، ایران در توافق قید کند که در صورت خروج آمریکا از برجام یا تحمیل تحریمهای جدید یا باز وضع تحریمها، ایران بلافاصله، اولاً: غنی سازی بالاتر از ۳/۶۷ درصد را تا سقف مورد نیازش آغاز میکند، ثانیاً: تمام نظارتهای فراپادمانی مختومه اعلام میشود و ثالثاً: آمریکا موظف به پرداخت غرامت خواهد بود. اما متاسفانه چنین تضمینی در متن مشاهده نمیشود.
سخنگوی کمیسیون اصل نود مجلس افزود: در ادامه همین بند ۱-۵ پیش نویس توافق تاکید شده است که همین سخنان بایدن تضمینی است که بازیگران اقتصادی وارد همکاری اقتصادی و تجاری با ایران شوند. سوال مهم این است آیا با ارعابی که وزارت خزانهداری آمریکا ایجاد میکند، هیچ بازیگر اقتصادی صرفاً با سخنان بایدن حاضر به همکاری با ایران میشود؟ برای پاسخ کافی است به گزارش وزارت امور خارجه ایران به کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس شورای اسلامی در مورد اجرای برجام در ۲۹ فروردین سال ۱۳۹۵ مراجعه کنیم. در این گزارش پیرامون مشکلات عدم انتفاع اقتصادی ایران از برجام به صراحت بیان شده است که نگرانی موسسات مالی به دلیل ارعاب آمریکا و تحمیل جریمههای سنگین چندین میلیاردی بر بانکها در طول سالیان گذشته، فضای روانی سنگینی برای شروع مجدد همکاری با ایران ایجاد کرده است و از سوی دیگر بهانه تراشی، کارشکنی و تعلل طرف آمریکایی به خصوص وزارت خزانه داری آمریکا، هم مزید بر علت شده و در برخی موارد خود به یک مشکل اساسی تبدیل شده است و بزرگترین مشکل و چالشی که برجام با آن مواجه شده است اینکه تقریباً تمامی بانکها، شرکتها و بنگاههای اقتصادی که از آنها انتظار بازگشت به فضای قبل از تحریم و تعامل و همکاری اقتصادی با ایران میرود، متعلق به بخش خصوصی هستند و با منطق اقتصادی، نه به دستور دولتهای خود وارد تعاملات اقتصادی میشوند.
خضریان در ادامه با اشاره به بند ۷-۵ پیش نویس توافق احیای برجام گفت: در بند ۷-۵ ضمن تاکید بر تعهد آمریکا در بند ۱-۵ که مشروط به تعهد و پایبندی ایران بوده است، به جای اینکه از آمریکا تضمین گرفته شود که از توافق برجام خارج نشده و ایران را مورد تحریم قرار ندهد، صرفاً بیان شده است که اگر آمریکا ایران را مورد تحریم قرار دهد، شرکتها تا ۲ و نیم سال فرصت دارند که به فعالیتهای خود ادامه دهند. البته این فرصت نیز مشروط به دو شرط است. یعنی در درجه اول قرارداد آن شرکتها باید قبل از باز وضع تحریمها باشد و دوم اینکه اگر آمریکا برجام و این توافق را نقض کرد، ایران در این ۲.۵ سال حق نقض برجام را نداشته و باید به صورت کامل به آن پایبند باشد. این بند از یک سو به جای برخورد با آمریکا، باز وضع تحریمها را به نوعی به رسمیت شناخته است و از سوی دیگر، حق ایران در اقدامات کاهشی طبق بند ۳۶ برجام را سلب کرده است.
عضو هیأت رئیسه مجمع نمایندگان استان تهران در ادامه با اشاره به مسأله راستیآزمایی علیرغم اینکه سخنان صریح مقام معظم رهبری و تاکید قانون راهبردی مجلس بر این امر است که ما باید راستیآزمایی کنیم، گفت: متأسفانه در متن موجود، راستیآزمایی رفع تحریمهای آمریکا به خود آمریکا سپرده شده است و در بند ۱۸ ضمیمه سوم این پیش نویس توافق احتمالی تأکید شده است که آمریکا برای راستیآزمایی رفع تحریم، صرفاً یک بیانیه میدهد و همین امر راستی آزمایی تلقی خواهد شد. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران طبق این متن هیچ نقشی در راستیآزمایی ندارد و این امر از سوی دیگر نقض خطوط قرمز و نیز قانون مجلس است که میبایست اصلاح شود.
وی با انتقاد به نحوه فروش نفت از سوی ایران، در صورت پذیرش متن پیش نویس توافق، گفت: یکی از مسائلی که در بند ۹ ضمیمه سوم متن پیش نویس آمده این است که بعد از ۶۰ روز، یعنی بعد از روز تائید و انجام بسیاری از تعهدات ایران، ملت ایران میتواند تا سقف ۵۰ میلیون بشکه صادرات نفت داشته باشد، مشروط به اینکه به کشوری میتواند نفت بفروشد که آمریکا نیز رضایت خود را به این فروش، اعلام کرده باشد؛ لذا قبول شرط تامین رضایت آمریکا در فروش نفت ایران موجب تحمیل خسارتهای آشکار به منافع ملت ایران خواهد شد. ضمن اینکه فروش نفت وقتی ارزشمند است که ایران بتواند ارز دریافتی را به ارز دلخواه خود حتی غیر از دلار و یا یورو تبدیل کند، تا بتواند تجارت خود را با کشورهای دیگر سامان دهد. اما آمریکا با این امر مخالفت کرده و صرفاً طرف اروپایی در بند ۸ این متن قول داده است که با ایران تعامل کند و روشن است صرف تعامل به معنای تحقق مطلوب ایران نخواهد بود؛ لذا این متن کاملاً اقتصاد ایران را دچار مشکل کرده و دسترسی ایران به ارزهای خارجی را سخت خواهد کرد.
خضریان با اشاره به مسأله شناسایی مشتری، گفت: از مشکلات دیگر تجارت این است که بانکهای خارجی موظف به شناسایی مشتری خود بوده تا با واسطه یا بدون واسطه با افراد و موجودیتهای تحریمی در ایران ارتباط نداشته باشند. در غیر این صورت بانکهای خارجی مورد جریمههای سنگین آمریکا قرار میگیرند. بر این اساس، هیچ بانک مهمی حاضر به تجارت با افراد ایرانی نخواهد بود و متأسفانه این مشکل در توافق به قوت خود باقی است.
رئیس کمیته سیاسی، نظامی و امنیتی کمیسیون اصل نود مجلس با انتقاد از عدم رفع مشکل FTO در پیش نویس توافق، افزود: این موضوع ضمن اینکه خودش به تنهایی غیرقابل پذیرش است. به دلیل تسرّی این موضوع، در صورتی که فرد یا موجودیت خارجی با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، روابط اقتصادی داشته باشد، مورد تحریم جدی آمریکا قرار گرفته و آن مجموعه یا فرد خارجی نیز ذیل عنوان تروریستی قرار خواهد گرفت؛ لذا علیرغم اینکه میبایست مشکل تسرّی در این توافق حل شود، کاملاً تسرّی تحریمها مورد پذیرش قرار گرفته و صرفاً به بخش پرسشهای تکراری افک منتقل شده است.
خضریان با اشاره به عدم رفع تحریم ۹۵۰ فرد و موجودیت از سوی آمریکا تحت عنوان لیست قرمز، گفت: متاسفانه براساس متن پیش نویس طرف آمریکایی تحت عنوان لیست ستارهدارها، علاوه بر لیست قرمز بیش از ۷۰۰ نفر و موجودیت دیگر ایرانی را تحت تحریم قرار داده است؛ لذا پذیرش باقی ماندن بیش از ۱۶۰۰ فرد و موجودیت ایرانی در تحریم، قطعا مشکلات جدی فراوانی را برای اقتصاد ایران در پی خواهد داشت.
این نماینده مجلس شورای اسلامی با اشاره به بهانههایی که در دولت قبل به آژانس داده شده تا زمینه برای طرح ادعای آژانس فراهم و موجب صدور قطعنامه شورای حکام علیه ایران در خرداد امسال شده است، گفت: علیرغم تصریح رئیس محترم جمهور در خصوص اینکه توافق هستهای وقتی انجام خواهد شد که مشکل پادمان حل گردد، متاسفانه طرف آمریکایی در پیشنهاد ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ به ایران در این خصوص تصریح نکرده است و در نتیجه در صورت انجام توافق بر این مبنا، مشکل مسائل باقی مانده سالها گریبانگیر ایران خواهد بود. چرا که در این متن، ایران موظف شده است با توضیح و نیز روشن سازی به سوالات و ابهامات آژانس نسبت به اماکن مورد درخواست، مشکل را حل کند، اما آیا این امر موجب مختومه شدن پرونده ایران خواهد شد؟ در این متن به هیچ وجه به مختومه شدن پرونده ایران اشاره نشده و این پرونده میتواند برای سالهای متمادی مفتوح بماند. مدیرکل نیز صرفاً باید جمع بندی خودش را به شورای حکام ارائه کند کما اینکه در گزارش ۹ خرداد ۱۴۰۱ نیز جمعبندی خود را به شورای حکام ارائه و ایران را کاملا محکوم کرده است؛ لذا مطابق متن موجود، هیچ امیدی به بسته شدن پرونده ایران به این زودی، وجود ندارد.
سخنگوی کمیسیون اصل نودم قانون اساسی در پایان با اشاره به اینکه این مطالب حاصل مطالعه دقیق برمبنای آخرین تغییرات متن پیشنهادی تا ۲ شهریورماه در یک کارگروه تخصصی در مجلس میباشد، افزود: برای ما روشن شده است که خطوط قرمز نظام و قانون راهبردی لغو تحریمها در این متن رعایت نگردیده و با این توافق، منافع ملت ایران تامین نخواهد شد.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: علی خضریان مذاکرات برجام تحریم های هسته ای کمیسیون اصل نود مجلس پیش نویس توافق اقدامات کاهشی قانون راهبردی کاهشی هسته ای راستی آزمایی انجام تعهدات متن پیش نویس لغو تحریم ها سوی دیگر رفع تحریم خطوط قرمز انجام دهد ملت ایران خواهد شد باز وضع بانک ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۲۰۷۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دروغگویی BBC برای خونشویی
محوریت جمهوری اسلامی ایران در سازماندهی اقدامات ضد صهیونیستی و برداشتن نقاب از چهره مزورانه و جنگ طلبانه آمریکا تا حدی معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم غاصب اسرائیل رقم زده و کنترل را از اختیار آنها خارج ساخته است که آنها که بازنده میدان و دیپلماسی هستند به ابزارهای دیگری متوسل شدهاند تا مدیریت افکار عمومی را تحت اختیار خودشان درآورده و هچون دهههای گذشته به جنایت غیرانسانیشان بپردازند.
گزارشهای ارسال شده نشان میدهد در حال حاضر میلیونها انسان آزاده، فارغ از دین ونژاد علیه سیاستهای استعماری آمریکا و شرکای غربی آن صف آرایی کردهاند و با هیچ توپ و تشری هم حاضر به ترک میدان نیستند تا بانیان این شرایط غیرانسانی از سیاستهای استکباری خود عقبنشینی و با توقف جنگ، ارسال کمکهای انساندوستانه به مردم غزه را تسهیل کنند و غیرنظامیان حاضر در مدارس و مراکز آموزشی از بمبارانهای صهیونیستها در امان باشند.
سندی جعلی برای انحراف افکار عمومی
روایت عجیب و غریب بیبی سی جهانی در خصوص درگذشت نیکا شاکرمی ـ که تاکنون به عناوین مختلف دستمایه سیاسی کاری و جعل نویسی رسانههای معاند قرار گرفته است ـ جزو آخرین تکاپوهای امپراتوری دروغین رسانههایی است که مأموریت آنها هیچ سنخیتی با اطلاعرسانی ندارد و مکلف هستند با انواع شبههسازیها به جو روانی جامعه جهت داده و مخاطبان را وارد بنبست بدبینی و هراس از رویدادهای جاری در جامعه کنند. اختصاص تیتر نخست این رسانه در شرایط کنونی که اقصی نقاط دنیا روی حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها مانور میدهند، نخستین فرضیه برای تشکیک در صحت این حادثه غمبار است که پیش از این به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و مستندات ذکر شده از سوی نزدیکان و خانواده مرحومه گویای زوایای این مسأله است پس تردیدی وجود ندارد که نبش قبر این اتفاق ناگوار در مقطع کنونی بازی در زمین سوخته و انحراف افکار عمومی از جنبشی جهانی است که قادر به ریشه کنی رژیم صهیونیستی از پهنه گیتی است.
نکته حائز اهمیت دیگر در مورد دروغ بودن این خبر و این دست گزارشها این است که خودشان به این موضوع معترفند که سند ارائه شده در تدوین این مطلب حاوی چند تناقض است! بیبیسی گزارش خود را اینطور به پایان رسانده که «این اسناد میتواند ساختگی باشد. گاهی اوقات، به نظر میرسد اسناد رسمی ایران و سایر مطالبی که در اینترنت در گردش بوده، جعلی است. بیشتر اسناد تقلبی بهراحتی قابل تشخیص هستند؛ زیرا بهطور واضح با قالب رسمی [نامههای ایران]متفاوت است. بهعنوانمثال، فاصلهها و سربرگ اشتباه است یا غلط املایی و گرامری دارد. شاخص دیگر، ادبیات نامه است که با سبک ارگانهای رسمی ایران مطابقت ندارد.» همین پاراگراف نمایی شفاف از این است که رسانههای وابسته و معاند، ابزارهای محوری در دستان اصحاب قدرت برای برساخت و بازنمایی واقعیات هستند. امپراتوری رسانهای غرب که پیش از این با وارونه ساختن حقایق خطی فولادی بین واقعیت سرزمینهای اشغالی و اطلاعات مخاطبان کشیده بود حالا دیگر نمیتواند، سرپوشی بر واقعیات بگذارد پس با موجسازی روی اخباری که توان جریحهدار کردن احساسات جامعه را دارد به مهندسی فرآوردههای خبری میپردازد.
تکاپوی شکست خورده برای احیای آشوب
حوزه اقتصاد و رسانه، دو بازوی اصلی نظام سلطه هستند که در جهت توسعه و تعمیق سیاستها و راهبردهای قدرتهای سلطهگر در سراسر جهان به کار گرفته میشوند. رسانههای فارسی زبان وابسته به این قدرتها که این روزها بیش از سایر مواقع فعالیت دارند یکی از اجزای همین اعمال قدرت نظام سلطه هستند که در بزنگاههای آشوب و اغتشاش با تمام ظرفیت و توان خود به صورت شبانهروزی وارد میدان میشوند و با اتخاذ شیوههای غیراخلاقی جای ظالم و مظلوم را عوض کرده و به گسترش روایت مغشوش دامن میزنند. اگر نظیر اتفاقاتی که این روزها در دانشگاههای آمریکا یا سرزمینهای اشغالی رخ میدهد و با خشونت با کودکان، غیرنظامیان، دانشجویان و اساتید رفتار میکنند در جای دیگری نظیر ایران یا کشورهای مستقل دیگر رخ میداد همین رسانهها با ضریب دادن به آنها شرایط را برای ایجاد یک اغتشاش فراگیر جهت میدانند؛ اتفاقی که متأسفانه طی سالهای گذشته در کشورمان رخ داد و رسانههای فارسی زبان با کلکسیونی از اخبار دروغین با پرداختن به مواردی همچون موضوعات قومیتی، جنسیتی، مباحث دینی، امنیتی و... درصدد نقشآفرینی در یک پروژه ضدایرانی هستند تا آرامش و وحدت موجود در جامعه را با یک خبر غیرواقعی به چالش بکشند بهویژه که پس از رویداد ۷ اکتبر و عملیات مشروع وعده صادق که منجر به از هم گسیختگی توان دفاعی آمریکاییها و صهیونیستها در غرب آسیا شد و سیاست بازدارندگی آنها تا مرز نابودی رفت، لذا این منازعه از سوی بازندگان میدان با ابزار رسانه تداوم یافت تا انگیزهای برای احیای آشوبها در ایران و عدم توجه آنها به مسأله غزه باشد، اما این پروژه به قدری سخیف است که خود طراحانش نیز آن را باور نکردهاند چه برسد به مخاطبان.
افزایش ضریب نفوذ رسانهای برای سلطهجویی
گزارههای موجود نشان میدهدرسانههای بیگانه درپی اثبات یک موضوع کذب نیستند، بلکه آنها به دنبال تغییر نگرش و ارزشهای مخاطبان هستند تا در این راستا هر امری در جهت اصلاح را به ضد خود تبدیل کنند، در این مسیر از فناوریهای تکنولوژیک استفاده کنند تا اهداف مغرضانه و سیاستهای کلی خود را در رسانههای نوین جهانی مانند اینستاگرام، فیسبوک، تیکتاک و... گنجانده و موفق به ایجاد یک همگرایی بین رسانههای جهانی شوند و از این ضریب نفوذ بالا و تکنیکهای مدرن به دیده شدن گزارش و اخبار رسانههای معاند کمک کرده و قدرت بیشتری را به آنها تزریق کنند کما اینکه اشتراکگذاری این اخبار بهراحتی و با هزینه کمتری در رسانههای نوین انجام شده و در دسترس طیف گستردهای از مردم قرار میگیرد. واضح و مبرهن است که رخدادهایی که اکنون شاهد آن هستیم تصادفی و یکباره اتفاق نمیافتد و پشت آنها اتاق فکری هست تا براساس یک بستر و زیرساخت به چیدمان پروژه پرداخته و اجرای آن را به سایرین بسپارد؛ روندی که در گذشته نزدیک به ۲۰سال طول میکشید ولی اکنون بهدلیل سرعت در تغییرات و ضریب نفوذ رسانهای به کمترین زمان تقلیل یافته است. صهیونیسم که سلطه آشکار و پنهان بینالمللی را در سر میپروراند میکوشد با انواع و اقسام ابزارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به اهداف از پیش تعیین شده و سازمان یافته خود دست یابد. تنها چیزی که برای صهیونیسم از اهمیت بالایی برخوردار است نائل آمدن به اهداف خود با هر ابزار و ترفندی است که از عنصر فراگیری برخوردار است و از آنجا که میداند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی نمیتواند به تثبیت موجودیتش کمک و اهداف مد نظرش را اجرایی کند در تکاپو است با تغییر باورها و ارزشهای انسانی و همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملتها به این مهم دست یابد. فتنهای که خنثی شده و نیازمند تدبیر بیشتر است تا مورد سوءاستفاده فرصتطلبان قرار نگیرد. رجوع به افکارسنجی موسسات گوناگون از جمله کارنگی مبین این مطلب است که نسل جوان آمریکایی نگاه متفاوتی به حوزه سیاست خارجی داشته و معتقد است منابع آمریکا نباید صرف مدیریت رژیم صهیونیستی شود و مسائل مهمتری همچون آینده فلسطین به اولویت آنها تبدیل شده است تا با تحرکات خود باب تازهای در فعالیتهای ضد حقوق بشری کشورهای غربی باز کرده و با تدوین قوانین حقوقی مانع حمایت آمریکا از اسرائیل شوند. این واکنشها زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی و لابی اسرائیلی قدرتمند فعال در ایالات متحده است و با راهبرد رسانهای میخواهد از ضریب این اخبار کاسته و اذهان را به سوی دیگری منحرف کند تا صهیونیستها همچون ۷۰ سال گذشته مشغول نسلکشی باشند بهویژه که رژیم صهیونیستی در داخل هم با بحران افکار عمومی مواجه است و علاوه بر اختلافات دامنهدار در اتاق جنگ صهیونیستها و کابینه نتانیاهو، شهرکنشینها هم بهدلیل هراس ناشی از شکست امنیتی و دفاعی اقدام به مهاجرت معکوس کردهاند و در خصوص وضعیت گروگانها منتقد سیاستها هستند شرایطی که به فروپاشی داخلی و خارجی صهیونیستها منجر شده است و آنها با جنگ روایتها میخواهند به اوضاع مسلط شده و فضایی برای خروج از این شوکهای پی در پی پیدا کنند. شرایط موجود نشان میدهد زوال رژیم صهیونیستی، امری ایدئولوژیک نبوده و امری محتوم است بهویژه که درحال حاضر رژیم غاصب صهیونیست موجب بیاعتباری اروپا و آمریکا شده است و حاکمان آن قادر به پاسخگویی به افکار عمومی خودرا نیستند و از همینرو تحولات جهانی نوین منجر به ناتوانی آمریکا در مدیریت این نظام شده پس مانند محتضری که دست و پامیزند برای نجات خود ازمنجلابی که نتانیاهو برایش ساخته دست به دامن هر محرکی برای نجات میشودودروغهای رسانهای یکی ازاین راهبردهاست که تاریخ مصرفش گذشته است.
نقش پنتاگون در آشوبهای ضدایرانی
نظامیان پنتاگون طبق گزارشهای رسیده از سوی عناصر داخلی و خارجی، براندازی نظام را امری غیر قابل امکان دیدند بنابراین پروژه جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران را به سنتکام سپردند تا از ظرفیتهای خود برای پیچیدهتر شدن شرایط ایران و تشدید تنشهای داخلی بهره برداری کند. آنها نیز با فناوریهای هوش مصنوعی اقدام عملیاتی مرتبط با دختران جوان را در دستور کار خود قرار دادند و با تمام قوا و طراحی یک جنگ ترکیبی علیه ایران به مصاف کشورمان آمدند، اما پس از تحمیل برخی مشکلات ونابسامانیها موفق به اتمام عملیات خود نشده و بازهم بصیرت و بیداری مردم باعث شد عرصه را خالی کنند، اما بدون شک از پا نمینشینند و با تدوین گزارشهایی غیرموثق همچون گزارش روز اخیر بیبیسی، مترصد یک فرصت برای تکمیل توطئههای بداندیشانه خود هستند. بنا بر تحقیقات صورت گرفته میز ایران در وزارت امور خارجه و سازمان سیا نقش اتاق فکر و رسانهای علیه کشورمان را عهدهدار هستند، اما اولین بار پیش از اغتشاشات سال۱۴۰۱ اتاق فکررسانهای ضدایرانی در اقدامی نادر به پنتاگون منتقل شد و آنها با گزارشهای سازمان منافقین، گروههای تروریستی تجزیهطلب و گروهکهای رادیکال داخلی به اقدامات خود در ناکارآمد جلوه دادن حاکمیت وایجاد آشوب اقدام کرده ومتأسفانه دربرخی زمینهها موفق شدند برنامههایی که همچنان پابرجاست و درمقاطع مختلف بهروزرسانی شده و برای اجرا به رسانههای معاند خارجی و پیاده نظام آنها در داخل سپرده میشود.
منبع: جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی